فرهنگ و جامعهکتاب و ادبیات

نقدی بر کتاب «مردی به نام اوه» فردریک بکمن

مردی به نام اوه، نام رمانی اثر فردریک بکمن نویسنده سوئدی است. در سال ۲۰۱۲ کتاب مردی به ‌نام اوه در سوئد منتشر شد که همان سال بیش از ۶۰۰ هزار نسخه از آن فروش رفت. این کتاب در حال حاضر به بیش از ۳۰ زبان از جمله فارسی ترجمه شده، رتبه اول پرفروش‌های سوئد و نیویورک تایمز را از آن خود کرده و فیلم برگرفته از کتاب با همین نام در سال ۲۰۱۶ در سینماهای جهان اکران شد.

این کتاب دارای ۳۶۷ صفحه در نسخه سوئدی خود است و سبک آن کمدی-رومانتیک می باشد.

خلاصه کتاب

فردریک بکمن با شیوه های جذاب شروع به روایت جالبی از زندگی یک مرد ۵۹ ساله بداخلاق می کند. مردی که با رفتار و منش خاصش باعث انتقال حس زیبایی به خواننده می شود. این مرد جذاب در آستانه پیری اجباراً بازنشسته می شود. کنج خانه اش بی همدم زندگی می کند. همسرش را سالهاست که از دست داده، همسری که او را بیشتر از هر چیزی در دنیا دوست داشت. او با خاطره هایش زندگی می کند. بعد از بازنشستگی اجباری او دیگر توان تنها بودن را ندارد و تصمیم می‌گیرد خودکشی کند، تا در جهان دیگر با همسرش همراه شود.

در این بین هر بار تصمیم می گیرد با روش های مختلف اقدام به خودکشی کند، بار اول از طریق شلنگ، دود اگزوز ماشین را به داخل آن می آورد تا خفه شود اما موفق نمی شود! خودش را از سقف آویزان می کند ولی باز هم نمی شود! او شیوه های مختلف خودکشی را امتحان می کند اما موفق نمی شود. در این میان زنی ۳۰ ساله و ایرانی تبار به نام پروانه با خانواده‌اش به همسایگی اوه می‌آید. این زن مسیر زندگی اوه را تغییر می دهد، با دو فرزندش جای خالی فرزندان و نوه‌های نداشته او را کم کم پر می‌کنند، همین باعث می‌شود او کلاً از فکر خودکشی بیرون بیاید.

مردی به نام اوه روایت طنز آمیز زندگی خیلی هاست، مردان و زنانی که با رسیدن به میانسالی و پیری به نوعی افسردگی مبتلا می شوند. حس نیاز به درک شدن و همدم داشتن، حسی که بسیاری از مردان و زنان در این سن احساس می کنند‌. اوه، نیاز به انگیزه ای قوی دارد، این انگیزه، افرادی هستند که باید اطرافش را پر کنند ولی در واقع کسی نیست! این تنهایی افکار او را پریشان می کند.

شخصیت پردازی

بکمن در این کتاب بسیار خوب از پس شخصیت‌پردازی بر آمده است. شخصیت مردی به نام اوه به عنوان شخص اول داستان بسیار موفق طرح شده است، یک مرد عبوس و سخت گیر که با همه دعوا می گیرد و کسی حوصله رفتارش را ندارد! اما وقتی با کسی اخت می شود جذاب است. بسیار قوانین را رعایت می کند و از کسانی که نقض قوانین می کنند خوشش نمی آید. کسی را در منزلش نمی‌پذیرد، نسبت به رفتارهای نسل جوان بدبین است و اهل مدارا کردن با کسی نیست.

نقطه قوت مردی به نام اوه، همین پردازش شخصیت است. پروانه خیلی خوب ایفای نقش می‌کند، زن ایرانی که از صمیمیت همیشگی ایرانیان حکایت می کند. سونیا همسر فوت شده‌ی اوه، شخصیتی آرام و احساسی دارد. همسایگان اوه، هر کدام به جای خود، درست بروز می‌کنند. شخصیت‌های داستانی خیلی منظم و سر بزنگاه پیدا می‌شوند، هیچکدام غیرمعقول و نابجا نیستند. همه‌ی این‌ها داستان مردی به نام اوه را منسجم و یکدست نشان می‌دهد.

در بحث روانشناسی نیز، تنهایی و افسردگی فردی که تازه به میانسالی پا گذاشته است و احساس بی مصرفی می کند، به زیبایی روایت شده است. این مسئله بسیار باعث ناراحتی اوه می شود. شاید محکم‌ترین دلیل برای خودکشی همین ناکارآمدی باشد. در طول داستان وقتی که به پروانه کمک می کند تا رانندگی بیاموزد، به فرزندانش کمک می‌کند تا نقاشی یاد بگیرند، به دیگران کمک می کند تا به آنچه که می خواهند برسند، همه این‌ها نشان از کارآمد بودن می دهد، و در نتیجه در ادامه احساس های تنهایی و افسردگی در داستان کمرنگ می شود.

شما با خواندن چند صفحه اول این کتاب خیلی خوب با آن ارتباط برقرار می کنید، نیاز نیست چند فصل از کتاب را بخوانید و تازه متوجه موضوع آن شوید، بلکه از همان چند صفحه اول از شخصیت اوه خوشتان خواهد آمد. در پایان داستان همه چیز بسیار خوب انجام می شود، اوه به زندگی امیدوار و از خودکشی کردن منصرف می شود. اَکتومگ خواندن این کتاب زیبا را به شما پیشنهاد می نماید.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا